یکی از بچه ها تعریف میکرد و میگفت:فلانی چند وقت پیش رفتم بهشت زهرا.رفتم سر قبر شهید امینی دیدم یه مرد نشسته که بیشتر وقتا میاد سر قبر این بزرگوار مداحی میکنه و سینه میزنه با یه زن
این آقا داشت برای خانومی که کنارش نشسته بود تعریف میکرد و میگفت:خاله چند روز پیش اومدم سر قبر حاج امیر و بهش گفتم حاج امیر آلبالوی منی.
میگه یه ده دقیقه بیشتر نگذشت که دیدم یه دختر سه،چهار ساله با یه سبد پر آلبالوی تر و تمیز و پاک کرده اومد و سبد رو گذاشت پیش من و رفت.
بهش گفتم حاج امیر ما خرابتیم این کارا دیگه چیه با ما میکنی.
الالتماس:فقط اینو میتونم بگم شما رو به لحظه ای که شهید شدین قسمتون میدم یه نیم نگاه بکنین تمومه ها به خودتون قسم- ۱۰ نظر
- ۲۶ تیر ۹۱ ، ۱۸:۵۶